یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد گفتم عا قل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
نه گندم و نه سیب
آدم فریب نام تو را خورد
از بیشمار نام شهیدانت
هابیل را که نخستین بود
دیگر این روز ها به یاد نمی آوری
هابیل نام دیگر من بود
یوسف، برادرم نیز
تنها به جرم نام تو
چندین هزار سال
زندانی عزیز زلیخا بود
بتها، الهه ها
وپیکر تمام خدایان را
صورتگران
به نام تو تصویر می کنند
نام تو را
روزی غارنشینان
بر سنگ ها نوشتند
و سنگ ها از آن روز جنگل شدند
امروز هم
از کیمیای نام تو این واژه های خام
در دست های خسته من شعر می شوند
من در ادای نام تو دم می زنم
شعرم حرام باد
اگر روزی تا بوده
جز با طنین نام تو شعری سروده ام !
نام تو مجنون
نام تو بیستون
نام تو نام دیگر شیرین
نام تو هند
نام تو چین است
و شاعران عاشق در عهد جاهلیت
بر ویرانه های نام تو را می گریستند
نام تو نام دیگر لیلا
نام تو نام دیگر سلماست
نام تو رازی نوشته بر پر پروانه هاست
گلها همه به نام تو مشهورند
آیینه ها از انعکاس نام تو می خندند
در کوچه های خاطره باران
وقتی که خوشه های اقاقی
از نرده های حوصله ی دیوار
سر ریز می کنند
و در مشام باد عطر بنفش نام تو می پیچد
نامت طلسم "بسم" اقاقیهاست
بی نام تو جذام خلا
ده کوره جهان را خواهد خورد
نام تو چیست ؟
لبخند کودکی است که با حالت نجیب
لب باز می کند که بگوید :
"سیب"
نام تو نور
نام تو سوگند
نام تو شور
نام تو لبخند
لبخند در تلفظ نامت ضرورتی است
نامی برای مردن
نامی برای تا به ابد زیستن
نامی برای بی که بدانی چرا
گاهی گریستن
فهرست کوچکی از بیشمار نام شهیدان توست
پیغمبران
به نام تو سوگند خورده اند و شاعران گمنام
تنها به جرم نام تو مرده اند
زیرا که نام کوپک تو
شرخ هزار نام بزرگ
خداست
زیرا هزار نام خدا زیباست!
قیصر امین پور